* مردم گنبد واقعاً مردمی دوست داشتنی و البته مظلوم هستند. امیدوارم که به آنها بیشتر توجه شود. آنها با استعداد هستند و در فوتبال، والیبال، بسکتبال، والیبال نشسته و... بازیکن داشته‌اند. مردم عاشق اسب هستند و علاوه بر اینکه سرگرمی آنهاست، زندگی‌شان هم از این طریق می‌چرخد. اینکه اسب خرید و فروش کنند تا پولی نصیب‌شان شود.

* قرار بود والیبالیست شوم و حتی به تیم ملی نوجوانان والیبال هم دعوت شدم، اما پدرم با اینکه در تیم ملی والیبال بود، بهترین بازیکن آسیا شده بود و سال‌ها مربیگری کرده بود، دوست نداشت من به کارم در والیبال ادامه بدهم. دلیل او این بود که می‌گفت قدرم را در والیبال نمی‌دانند و در والیبال موفق نمی‌شوم و به همین دلیل نگذاشت در والیبال ادامه بدهم. اگر فوتبالیست هم نمی‌شدم، قطعاً کاری را انتخاب می‌کردم که پول با شرافت در بیاورم.

* پدرم چند روز پیش رئیس هیئت والیبال استان گلستان شد. او در تمام این سال‌ها به خاطر من و برای اینکه پیشرفت کنم، از تمام کارهای خود دور شده بود. حتی مربیگری را کنار گذاشت، اما اکنون رئیس هیئت والیبال استان شده است و باید برای پیشرفت والیبال استان تلاش کند. گنبد قطب والیبال کشور است و استعدادهای زیادی در آنجا حضور دارند.

* ۱۹ اسب دارم که همه‌ی آنها را دوست دارم. بیشتر از همه سریک را دوست دارم که اکنون پنج ساله است. او خیلی آدم شناس است. نام اصلی من سِردار است که من را سِریک صدا می‌کنند. نام خواهرم هم سولماز است که او را سولیک صدا می‌کنند. به همین خاطر نام یکی از اسب‌هایم را سِریک و نام یکی دیگر را سولیک گذاشته‌ام.

* اسب‌باز، ماشین‌باز، موبایل‌باز و ساعت‌باز هستم، اما سعی می‌کنم چیزی نشان ندهم. سختی کشیده‌ام و با پول خودم به اینجا رسیده‌ام، اما همه پولم را برای لاکچری بودن هزینه نمی‌کنم. اگر اینستاگرام من را هم نگاه کنید، عکس‌های این‌چنینی ندارم و دوست ندارم زندگی‌ام را لاکچری نشان بدهم. به‌هرحال می‌دانم شرایط زندگی مردم سخت است. امیدوارم این روزهای سخت مردم هم بگذرد، شرایط اقتصادی خوب شود و همه‌ی مردم ایران در شرایطی برابر زندگی کنند.

*قبل از جام جهانی برزیل، از تیم ملی خط خوردم و خیلی ناراحت شدم. خیلی سختی کشیدم که به تیم ملی برگردم و در جام ملت‌ها وقتی در اولین بازی با قطر گلزنی کردم، می‌دانستم خانواده‌ام خوشحالند و گریه کردم و گریه من از خوشحالی بود.

* چند سال پیش که در روستوف بودم، از لیورپول پیشنهاد داشتم، اما پس از مشورت با سرمربی‌ام، تصمیم گرفتم در روسیه فوتبالم را ادامه بدهم. به این دلیل که اگر آن زمان به لیورپول می‌رفتم، قطعاً نیمکت‌نشین می‌شدم و بعد به تیم‌های دیگر قرض داده می‌شدم که به ضررم می‌شد.

*با هدف به فوتبال روسیه رفتم و به همین دلیل در روسیه ماندم تا قدم قدم بالا بیایم و خودم را اول از همه در لیگ روسیه ثابت کنم. این‌طور شد که از سال گذشته به زنیت سن‌پترزبورگ آمدم که بهترین تیم روسیه و قهرمان این کشور است. به جرأت می‌گویم که زنیت یکی از ثروتمندترین باشگاه‌های اروپاست. اکنون هم دو سال و نیم دیگر با این باشگاه قرارداد دارم، اما ان‌شاالله خبرهای خوبی شود.

* باشگاه‌های استقلال و پرسپولیس بسیار بزرگ هستند و برای من قابل احترام، اما کاری با آنها ندارم. من بازیکن تیم ملی هستم و اجازه بدهید من درباره تیم ملی صحبت کنم. تیم ملی وضعیت خوبی ندارد و در راه صعود به جام جهانی هم کار سختی داریم. می‌خواهم اینجا انتقادی از مسئولان فدراسیون فوتبال کنم و این را بگویم وقتی پول نداریم، چرا سراغ مربیانی می‌رویم که توان پرداخت دستمزدشان را نداریم؟ بعد دوباره بگوییم بیایید قرارداد جدید ببندید. مسئله‌ای که حالا برای ما دردسرساز شده است. با تصمیم اشتباه در دو سه ماه رتبه اول آسیا را هم از دست دادیم. هنوز هم دیر نشده است و خودمان هم پیشکسوتان و بزرگانی داریم که می‌توانند به تیم ملی کمک کنند و به ما روحیه می‌دهند.

*من به ماریا کوماندنایا، مجری قرعه‌کشی جام جهانی نگفتم چه لباسی بپوشد. او از من سوال کرد گویا مراسم قبلی قرعه کشی به دلیل لباس مجری در ایران قابل پخش نبوده است. به او گفتم که در ایران ممکن است در مناطق محروم برخی خانواده‌ها منتظر باشند که ببینند در قرعه‌کشی ایران در چه گروهی قرار می‌گیرد. گفتم ممکن است به خاطر او تصاویر پخش نشود و بهتر است لباسی بپوشد که مشکلی پیش نیاید که خوشبختانه او هم رعایت کرد.

*به زودی ازدواج خواهم کرد و اکنون در شُرف ازدواج هستم. خیلی دوست دارم به زودی نامزد کنم.

*حضور در جام جهانی خیلی مهم است. امیدوارم که به جام جهانی قطر صعود کنیم، چون حضور در جام جهانی برای آینده جوانان فوتبال ایران مهم است. حضور در این تورنمنت می‌تواند سرنوشت و آینده یک نفر را تغییر بدهد و آنجا بازیکنان دیده می‌شوند.

در بخشی از گفت‌وگو مهران مدیری خواهان این شد که سردار آزمون به سؤالات فقط با "بله یا خیر" پاسخ بدهد که برخی از سؤالات به شرح زیر است:

آیا تا به حال از جیب یا حساب پدرت بدون اطلاع پول برداشته‌ای؟ بله. البته پول خودم بوده که در حساب پدرم بود.

آیا تا به حال بدون اجازه از اردوی تیم خارج شده‌ای؟ بله، خیلیییییییی! نه فقط من، همه بازیکنان این کار را کرده‌ایم. البته نه اینکه برویم و فردا بیاییم. یک ساعت تا کافی شاپ هتل رفته‌ایم.

آیا تا به حال شب یک بازی مهم، تا نیمه شب با گوشی بازی کرده‌ای؟ خیر.

آیا تا به حال دست به یکی کرده‌اید به کسی پاس ندهید؟ خیر

آیا تا به حال با بازیکنان دیگر گنگ شده‌اید تا یک مربی را هوا کنید؟ بله. این کار درباره مارک ویلموتس بوده است. البته نایب رئیس فدراسیون از ما پرسید و ما هم صحبت کردیم و نظرات‌مان را گفتیم. برای من شکست خوردن به خصوص مقابل حریف دیرینه خیلی سخت و درد آور است. نمی‌توانیم تحمل کنیم وقتی همه ناراحت هستند، عده‌ای کرکر خنده کنند. فقط با بازیکنان جمع شدیم و به نایب رئیس فدراسیون فوتبال گفتیم که این مربی را عوض کنند. این کار هم در جلسه‌ای بود که خود ویلموتس هم حضور داشت. 

آیا تا به حال از موقعیت و چهره‌ات سو استفاده کرده‌ای؟ خیر

آیا تا به حال کار مخفیانه‌ای کرده‌ای که ذهنیت مردم نسبت به شخصیتی که داری عوض شود و نخواهی آن را بازگو کنی؟

از من خیلی عکس‌ها بیرون آمده که شاید خیلی‌ها فکرهای بد درباره من کرده‌اند.

ادامه برنامه هم حضور سارا عبدالملکی، ورزشکار سابق تیم ملی راگبی بود که پس از تصادف و معلولیت، اکنون در تیم ملی قایقرانی عضویت دارد. سردار آزمون از جمله کسانی بود که پس از تصادف چهار سال پیش عبدالملکی به ملاقات او رفت و به این ورزشکار روحیه داد تا مبارزه کند و با قدرت به ورزش بازگردد. عبدالملکی هم به نوعی برای تشکر از سردار آزمون و غافلگیر کردن او به مناسبت تولدش وارد برنامه شد و دسته گل و هدیه‌ای را به آزمون اهدا کرد.

پس از این اتفاق سردار آزمون گفت: من کاری برای سارا عبدالملکی نکردم. شاید یک درصد روحیه دادن به او تأثیر گذاشته باشد، ۹۹ درصد خود او بود که با این شرایط سخت کنار آمد، تلاش کرد و با قدرت به ورزش برگشت. البته از همان اول هم او را دیدم، گفتم او بیخیال نمی‌شود و به ورزش برمی‌گردد. امیدوارم که ما به زنان توجه بیشتری داشته باشیم تا آنها بتوانند توانایی خودشان را نشان بدهند. به طور مثال ما فرشته کریمی و نیلوفر اردلان را داریم که از بهترین بازیکنان فوتسال در آسیا هستند. امیدوارم زنان هم به حق خود برسند.

سارا عبدالملکی هم در این برنامه در بخش کوتاهی صحبت کرد و اظهار داشت: یک ورزشکار هیچ وقت قبول نمی‌کند بازنده باشد. بعد از آن اتفاق قبول نکردم بازنده‌ام و تلاش کردم. اکنون عضو تیم ملی قایقرانی هستم و برای مسابقات قهرمانی آسیا آماده می‌شویم. اکنون هم در حال انجام تمرینات هستیم.